زمینههای پیدایش
حرکت و جهتگیری جریانهای اسلامی در فلسطین از سه مرحله گذر کرده است:
مرحله نخست (29- 1917)
در این مرحله، تحرک و پویایی جریانهای اسلامی به رغم حضور علمای دین و خیزشهای انقلابی و اسلامی چون قیام موسی پیامبر، قیام مه 1921 و قیام براق 1929، به شکل اقدامی برنامهریزی شده و منظم پدیدار نگشت، بلکه جنبش به نحوی نسبتاً غیرارادی و به صورت عصیان و یا مقاومت منفی نمایان گردید.
مرحله دوم (36 -1935)
در این مرحله، مبارزات سازمان یافته اسلامی به گونهای آشکار تجلی یافت. این مبارزات در جریان سنّتی، یعنی حرکت مفتی حاج امین الحسینی و مجلس اعلای اسلامی و نیز در نهضت جهادگرایی قسام که وضعیت را در سال 1935 دگرگون ساخته و به اعتصاب عمومی (موسوم به اعتصاب ششماهه) و سرانجام، به انقلاب (39-1936) انجامید، تبلور یافت.
مرحله سوم (... - 1947)
این مرحله شاهد بینالمللی شدن قضیه فلسطین، گسترش توطئههای جهانی علیه موجودیت فلسطینیان، مشارکت رژیمهای عربی پیرامون فلسطین در سرکوب روحیه مبارزهطلبی و درهم کوبیدن پایگاههای انقلاب و جهاد فلسطین و... بود. با این همه اصالت جریان اسلامی صبغهای فراگیر به خود گرفت و در والاترین نماد، در نقش اخوانالمسلمین مصر و سوریه و سایر مبارزان در نخستین جنگ فلسطین ظاهر گردید.
از ویژگیهای دیگر این 3 مرحله، بهرهگیری و استفاده از مناسبتهای اسلامی و مراسم دینی برای مردم در جهت قیام است.
سال تأسیس و مؤسس
این جنبش در سال 1980 توسط دکتر شقاقی در مصر بنیانگذاری شد. اعضای آنرا ابتدا جوانان محصل فلسطینی در مصر تشکیل میدادند. خود شقاقی از اعضای جنبش اخوانالمسلمین بود و تا آخر عضوی از آن باقی ماند. وی بعلت سطحی نگری، عدم توجه جدی به مسأله فلسطین، عدم یک متدئولوژی صحیح نسبت به اسلام اخوان، جنبش جهاد را بوجود آورد.
شعار جنبش (اسلام - جهاد - فلسطین) است که اولی نقطه آغاز، جهاد وسیله و آزادسازی فلسطین هدف میباشد.
این حزب در مصر تنها به جذب و گزینش دانشجویان و تأثیر فکری و معنوی بر آنان از طریق آموزشهای خاص اکتفا میکرد. که برنامههای آموزشی آنها با اخوان تفاوت عمده داشت. جنبش از افکار و جربیات جمالالدین افغانی، محمد عبده، رشید رضا، حسن البنّا، سیدقطب، محمد غزالی، مالک بن نبی، توفیق الطیب، محمد باقر صدر، امام خمینی، علی شریعتی، حسن ترابی، غنوشی، قرداوی و دیگر اعضای برجسته جنبش اسلامگرا استفاده میکرد. پس از مصر، در مدارس، دانشگاها و نماز جماعت و احیای شبهای قدر افکار خود را برای مردم پخش میکردند. مجله "المختار الاسلامی و المسلم المعاصر "کانال بیان ایده جنبش جهاد بود که بین مردم توزیع میشد.
موضع جنبش در حل منازعه فلسطین
دکتر فتحی شقاقی خط جنبش و جبههای که مقابل اسرائیل قرار دارد را بطور شفاف و صریح بیان میکند که:
"حرکت اسلامی - جهادی پیشتاز امت است که مراحل سخت استقامت، مقاومت و جهاد مداوم آن را به سوی پیروزی رهنمون میشود. به دلیل یکپارچگی عناصر طرح امپریالیسمی و وحدت دشمن، وحدت حرکت اسلامی یا وحدت گروههای جهادی دستکم به عنوان هسته مرحله نخست، علاوه بر اینکه یک وظیفه شرعی است، یک ضرورت واقعبینانه با اهمیت بسیار بالا در راستای شروع رویارویی همهجانبه تلقی میگردد. "
بنابراین سازمان جهاد اسلامی، به مبارزه مسلحانه به عنوان استراتژی کار سیاسی ایمان دارد. و مهمترین عملیات شهادتطلبانه جهادی را، گروه طارق و ناصرحسن در سال 1986 به نام عملیات بابالمغاربه انجام دادند. البته استراتژی جنگ چریکی جهاد به هدفهای نظامی محدود نبوده، بلکه بر متعدد بودن محورهای عملیاتی استوار است؛ به طوریکه به تمامی بخشهای دولتی گسترش مییابد. البته این امر به منظور تحلیل بردن نیروی دشمن، و واداشتن آن به نبرد درازمدت و پراکنده ساختن نیروی دفاعی است.
اوج نبرد جنبش جهاد اسلامی، در مقابل رژیم صهیونیستی نبرد "الشجاعیه " 1987 بود که یک افسر امنیتی صهیونیسم تروریست به هلاکت رسید و جهاد به دنبال طرح صلح به عملیاتهایش شدت بخشید که مقاومت اسرائل را نیز به چالش کشاند.
مرکزیت و الگوی مبارزاتی
ججنبش جهاد عقیده دارد که مقاومت در برابر صهیونیست یک اولویت است، و هیچ چیز نمیتواند جایگزین آن شود، بنابراین باید در متن حوادث و میان صحنه حاضر بود، و رو در روی دشمن جنگید.
الگوی مبارزاتی جهاد اسلامی در سرزمین مقدس فلسطین در وجود شیخ عزالدین قسام تبلور یافته است که او در مرکز فلسطین زیست و همانجا در مقابل اسرائل غاصب ایستاد و در آن مرز و بوم به شهادت رسید.
ساختار تشکیلاتی
هر چند که در این زمینه اطلاعات دقیقی به حسب تحقیق کتابخانهای و توصیفی در دست نداریم ولی برخی صاحبنظران گفتهاند که: "رهبری "جنبش جهاد اسلامی " در انحصار افراد خاصی نبوده است، بلکه برخی از نظامیان پیشین فلسطین در سازمان جهاد اسلامی حضور دارند.از برجستهترین افراد حرکت اسلامی "جبار عمار " سرگرد پیشین است. "
منابع مالی و تأمین بودجه
این جنبش به دولت و کشوری وابستگی ندارد، تنها از طریق دریافت کمک حقالعضویت اعضاء و اهدایی سایر افراد عضو، دوستان ثروتمند و هر مؤسسه خیریه دیگری، منابع مالی خود را تأمین میکند.
روابط داخلی و خارجی
جنبش جهاد خود را با حماس متحد میداند و معتقد است که: اعتقادات مذهبی، و واقعیتهای کشور و دشمن مشترک اینها را بهم نزدیک میکند. اتحاد مهم و اصلی خودش را با حماس در مبارزه و عمل میداند نه یکی شدن تشکیلات، در سطح تشکیلات، در سطح دانشگاهها بخصوص با النجاة که اتحاد عملی در جهت تحقق اهداف مشترک دارند و تلاش مثبت این دو بر مواضع متحد گام عملی و مهم شمرده است.
با ساف که دولت خودگردان باشد میانه استراتژیک ندارد، زیرا ساف در مقابل صهیونیسم فاقد برنامه و جهاد دارای برنامه عملی مفید است با سازمان فتح نیز ارتباط تاکتیکی ندارد. هر چند برخی اعضای فتح عملاً در آن قرار دارد و همسو با برنامههای این جبهه است. سازمان فتح در نظر جهاد، بیخاصیت و فاقد برنامه متناسب روز است.
این جنبش ایران را شریک استراتژیک خود و اعراب در مقابل صهیونیسم و آمریکا، میداند و در طول 20 سال عمر جمهوری اسلامی همواره با این کشور روابط دوستانه و مکتبی داشته است.
بررسی وضعیت فعلی
این جنبش در حال حاضر سرگرم نبرد با اسرائیل است، و دلیل خود را از جنگ با رژیم تروریسم صهیونیستی اینگونه بیان میکند که ما میجنگیم زیرا: 1- توازن قوا همیشه در جهان یکسان نیست برخی شرایط کاملاً تغییر میکند و به نفع دیگری ادامه مییابد. 2- اسرائیل هدف بزرگ دارد و از فلسطین بعنوان پایگاه استفاده میکند، اگر مقابله به مثل نشود هیچگاه متوقف نمیشود. 3- جنگ ما و اسرائیل جنگ میان حق و باطل است که باید ادامه یابد. 4- استراتژی اسرائیل مشغول کردن است تا به اهدافش گام به گام دست یابد. این جنبش از نظر قدرت و نفوذ اجتماعی خود را در ردیف سوم بعد از فتح و حماس میداند.
منبع خبرگزاری فارس به نقل از بانک مقالات جهان اسلام